سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسر آدم آنچه بیش از خوراک روزانه‏ات کسب نمودى در آن گنجور جز خود بودى . [نهج البلاغه]
نقد و بررسی تصوف و صوفیگری
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها

انحرافات فرقه گنابادیه ...!


قسمت دوم


مقام قطب


ملاسلطان گنابادی در سعادت نامه در مورد مقام قطب می گوید:


چون طالب و مرید اراده حضور نماید، چنین داند که به خدمت پادشاه مقتدری رود و به بخشش او امیدوار باشد که به یک آن دو عالم را بی سبب به او بخشد و خیال را مشغول صورت شیخ دارد.


(سعادت نامه،ص162)


وی در ادامه می گوید:


چون وارد حضور گردد، در کمال عجز و فروتنی که شیو? نیازمندان است، صورت بر خاک مذلت میگذارد و به شکران? نعمت سجده به جای می آورد.   (همان،ص163)


او همچنین می نگارد:


مقصود از خلقت تو این طاعت و اقتدا است بلکه می گوییم ارسال رسل و انزال کتب و زحمت انبیا و مشقت اولیا از برای ارادت و اقتدا است.   (همان،ص138)


ملاسلطان در ولایت نامه می گوید:


ولایت، پیوند شجره الهیه است که از وجود بیعت گیرنده به دل بیعت کننده وصل می شود و آن پیوند، صورت ملکوتی ولیّ امر است که از راه باطن به واسطه بیعت متصل به دل بیعت کننده می شود و همان صورت ولیّ امر، ایمانی است که داخل دل می شود و همان صورت است حبّ علی (علیه السلام) که هیچ سیّئه به او ضرر نمی رساند.


(ولایت نامه/ص76)


او می افزاید :


اگر پیوند ولایت را به سلامت به دم مرگ برد، اگر گناه جن و انس را بر روی شانه خود ببرد، تمام را بپاشاند و هیچ و هیچ معصیت با وجود آن پیوند که همان حبّ علی (ع)، ضرر نمی رساند به او.


او در مجمع السعادات می گوید :


در بیان اینکه هر کس بشناسد امام خود را، حاجت به انتظار ظهور حضرت قائم (عج) او را نخواهد بود ، نه در عالم صغیر و نه در عالم کبیر.


در همین حال، نوع انتصاب را نیز مِن الله می دانند؛ چنانکه ملاّ علی گنابادی می گوید: باید مِن الله باشد تا کوری دلیل کور دگر نگردد و اگر چنین صوفی زیر آسمان نباشد، قرآن را مبین نباشد؛ بلکه عترت هم نباشد.


(صالحیه/چاپ دوم/ص218)


در ولایت نامه آمده است :


صاحب ولایت کلیه مطلقه را الله توان گفت؛ با این نظر و این لحاظ که فانی است در جهت غیب بینی و علی توان گفت، به آن اعتبار که مضاف به کثرات است و مستولی بر کل است و رب توان گفت، که ترتیب موکول با اوست.


(ولایت نامه/ص11)


و در ادامه می گوید :


خالق توان گفت، به اعتبار اینکه خالقیت حق تعالی به واسطه آن ظهور می یابد.


وی در حکم قطبیت فرزندش با کمال وقاحت می گوید :


پوشیده نماند که هر یک از اولیای عظام را در زمان حیات و بعد از ممات، خلفا و نوّاب لازم است که رشته دعوت، منقطع نشود که در بقاء ارض و در جمله زمان حکم « یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک » جاری باشد. لذا این ضعیف، سلطان محمد، نور چشم خود ملا علی را خلیفه خود قرار دادم و چون اشاره غیبیه شده بود، تأخیر را روا نداشتم.


(صالحیه/چاپ دوم/ص346)


آری، این همان شبیه سازی و کپی کردن جریان غدیر است که هدف اصلی صوفیان بود.




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یه محقق 88/6/28:: 5:28 عصر     |     () نظر